از صفر تا بیست!

 

از صفر گرفته تا صد و بیست،

خوشبختی ما یکی دوتا نیست،

از دولت با غریبه محشور،

کار الکی، کشکی و ناجور،

اینترنت و بشقابای جهانی،

عهد و پیمونای زشت نهانی،

قبله شون شده پاپای قدیس،

هی سفر میرن لندن و پاریس،

رازش چیه دشمن درونین،

ماهواره چرا نمی پرونین،

بعضی مسؤلا خواب و خرابن،

بی علم و هنر، گیج و حبابن، 

عمدا انگاری کاراش خرابه،

پرسش میکنی و بی جوابه،

کینه میگیرن که بی سوادا،

شانتاژ میکنن تو انتقادا،

یکشنبه شد و ماهی گرفتن،

با شاه و فرح تو قبر جفتن،

فرهنگ و علوم اصله هرجا،

حتی تو جهان کفر رسوا،

ما مفتخر بعقل و علمیم،

در عشق و ادب سران سلمیم،

یعنی چه که 20 و30  بخوانیم،

ما ملت زنده ی جهانیم،

با سیرت اهل بیت هوشیم،

ما اهل جهاد و سخت کوشیم،

جان و دلمان بکربلا جفت،

قربان کسی که یا علی گفت،

فردوسی پاک و سعدی از ماست،

صدوق و مفید وحافظ از ماست،

ای دولت نا امید، هشدار،

دست از کلک و دروغ بردار،

بعضی وزرا که سد راهند،

خود مایه ی فتنه و گناهند،

در کاخ فرح چکار دارید،

پول چه کسی رو بر میدارید،

تقوا و یقین که خوردنی نیست،

ایمان وعمل که گفتننی نیست،

بس کن تبعیت از فرنگی،

با ملت خود نکن دورنگی،

گر عقل بشر ادب نگیرد،

در جنگل وحشتش بمیرد،

تاریخ ببین و عبرت آموز،

هر روز خداست روز نوروز،

حالا بنگر تو کار دانش،

بی کنگرها و صد همایش،

هر رشته که لازم و نیازه،

واجب برا ما مثل نمازه،

تعطیل شده بمیل واهی،

معلومه در آخرش سیاهی،

الغصه، بخون کمی درامم،

سرما شده مثل تو زکامم،

اونور خر لنگ خودروامون،

ایور زپلشک کارخونامون،

صنعتگرمون تو وام مونده،

سود بانکامون کمر شده،

بارون که باید بریزه رحمت،

میریزه گهی بشکل نقمت،

چون بعضی ماها و مسئولامون،

قهریم با دین و عهد و پیمون،

مستیم بمال و جاه و غافل،

برجام نخورده رفته باطل،

در رزقِ کسی اگر حرام است،

ابلیس شبا شریک جام است، 

صورت همگی شعار تقوا،

سیرت بنفاق، جود و ترسا،

شیخ قصه ها که لندنی شد،

عزت بتمام رفتنی شد،

از هر در اگر بیاد فرنگی،

با فتنه میاد نه توپ جنگی،

ورزش میکنی ولی اسیری،

اسکار میگیری ولی حقیری،

با شصتا میری برای برجام،

چون خدا نبود، گشته ناکام،

در پیروی ار صفا نباشه،

هر عهد شده بازم میپاشه،

بی اذن خدا برگ و بری نیست،

میراث خدا که خر خوری نیست،

تا دیر نگشته باز برگرد،

دنیا همه جا خرابه برگرد،

القصه شنو حکایت ما،

یارانه و سود بانکی ما،

با سود سهام، مست و شادیم،

خندان همه بر خر مرادیم،

یارانه که گشته معظل جیب،

نه قاعده ای نه نظم و ترتیب،

سنگینه زیاده تو جیبامون،

هم دایی. میگه و هم بابامون،

آب و برق و گاز بازم عمودی،

هی گرون میشه میره صعودی،

برجام و ظریف و خنده هاشون،

ایرانی نره تو دست و پاشون،

اون با همه شاده با تو اخمو،

این خاصیت فرنگه خالو،

برجام نگو چه چرب و شیرین.

چون پوشک بچه های سنگین،

تابوت روانچی و اوراقچی،

جز حرف نبوده سود، هیچی،

خندیدن و گفتن و شنفتن،

در هتل کبو چه خوب خفتن،

سماقو مکیده اید در دشت،

با حکم و دلار رفت و برگشت،

با اجنبیان تیز دندان،

حضرت ظریف، شاد و خندان،

هر چیز که گفته دشمن آنجا،

فی الفور سند شده است و امضا،

در سفره که گفت نعمت آید،

جز خواری و نکبتی نشاید،

بیست و سه تا صد روزه گذشته،

رونق نگرفته کار بسته،

صد روزه شعار انتخابات،

وای از تو پسر روز مکافات،

از بسکه دروغ در دروغه،

کار همه پوچ و بی فروغه،

ایران بخدا عسل زیاده،

مرد عمل و خطر زیاده،

گرخرس طمع نبود مسئول،

اشراف گری نخورد محصول،

سهم همه میرسید درهم،

بی حرف و حدیث ومنت وغم،

است زیاد، کو عدالت،

پیش چه کسی کنم حکایت،

بیماری و درد و جیب خالی،

بافنده مریض و مفت قالی،

دکتر که حکیم بود و رازی،

شغلش همه پاک و سرفرازی،

حالا شده تاجر وحریص است،

 باغات شمال صد قفیز است،

نعمت شمرد مریضی ما،

جراحی قلب و بینی ما،

هی میخورد و نمی شود سیر،

از بینی و غده و بواسیر،

وای از دل ریش باغداران،

دلالی و سود جیره خواران،

از هوا نگو که خیلی پاکه،

ابتکارمان دلش هلاکه،

در صد جلسه برای ریزگرد،

تصمیم گرفت، میزو ول کرد،

با بی هنر فراری از کار،

جز حرف نبود حاصل کار،

برخیز و برو بخانه ی خویش،

شویت شده از فراق دل ریش،

حالا بت زمانه بنگر،

گرگان جهان رئیس و سرور،

در باطن اگر دو دوزه بازی،

مکار و پلید و حقه بازی،

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها